popguitar - آرشیو 1396/2

کدهای اختصاصی
Code

کدهای اختصاصی
Site Statistics

» بازديد امروز : 5412
» بازديد ديروز : 20
» افراد آنلاين : 1
» بازديد ماه : 5431
» بازديد سال : 5411
» بازديد کل : 9627
» اعضا : 0
» مطالب : 30

چند متن ادبی


تاریخ انتشار پست : 1396/2/28 بازدید : 29

زندگی آرام است، مثل آرامش یک خواب بلند.
زندگی شیرین است، مثل شیرینی یک روز قشنگ.
زندگی رویایی است، مثل رویای یک کودک ناز.
زندگی زیبایی است، مثل زیبایی یک غنچه ی باز.
زندگی تک تک این ساعتهاست،
زندگی چرخش این عقربه هاست،
زندگی راز دل مادر من.
 زندگی پینه ی دست پدر است،
زندگی مثل زمان در گذر است....

 
************************
 

آنگاه که غرور کسی را له می کنی،
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،
 آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری،
 آنگاه که حتی گوشت را می بندی
 تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،
آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ،
 می خواهم بدانم،
 دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی
تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟

 

************************************

 

همه ی طبقات آسمان را گشته ام ، در دل ستاره باران نیمه شبهای روشن و مهربان تابستان ، بر جاده کهکشان تاخته ام ، صحرای ابدیت را درنوردیده ام ، بال در بال فرشتگان ، در فضای پاک ملکوت شنا کرده ام ، با خدایان ،ایزدان با همه ی الهه های زیبای آسمان ، با همه ارواح جاویدی که در نیروانای روشن و بی وزش آرام یافته اند آشنا بوده ام .از هر جا ، از هر یک یادی ، یادگاری ، برایت آورده ام . از سیمای هر کدام زیباترین خط را ربوده ام ، از اندام هر یک نازنین طرح را گرفته ام ، از هر گلی ، افقی ، دریایی ، آسمانی ، چشم اندازی ، رنگی دزدیده ام ، و ، با دست و دامنی پر از خطها و رنگها و طرح های آن سوی این آسمان زمینی ، از معراج نیمه شبان تنهایی ، به دامان مهربان تو – ای دامن حریر مهتاب شبهای زندگی سیاه من – فرود آمده ام ، نشسته ام تا آن ودیعه ها که از آسمانها آورده ام در دامن تو ریزم

دسته : ادبیات ,
برچست ها :

از اقتصاد مقاوتی چه می دانید؟


تاریخ انتشار پست : 1396/2/19 بازدید : 27

اقتصاد از جمله اموری است که درکنار ابعاد دیگر جوامع همچون ثبات سیاسی، نظام فرهنگی، اجتماعی و... در میزان پایداری جوامع و رشد و شکوفایی آن ها نقش به سزایی ایفا می کند. از این رو اگر ملتی بخواهد از سویی همواره به روند رو به رشد خود ادامه داده و از سوی دیگر در برابر دشمنان و ارائة برنامه ها و الگوهای آنان آسیب پذیر نباشد، باید برنامه ای اتخاذ نماید که در سایة آن، این دو امر ممکن گردد. مقام معظم رهبری(مد) بنا به این ضرورت، برنامه ای تحت عنوان «اقتصاد مقاومتی» را مطرح نمودند که از حیث نظری و عملی تأمین کنندة این دو امر مهم می باشد. این نوع اقتصاد بر مبنای جهان بینی توحیدی، دارای مؤلفه هایی است که با اتکا و به کارگیری هر یک می توان ضمن تمهید و تأمین مقاومت در اقتصاد، جامعة اسلامی و بشری را به توسعه و پیشرفت مادی و معنوی رهنمون ساخت. از جمله این مؤلفه ها می توان به: مردمی کردن اقتصاد، تقویت فرهنگ کار و تولید، کاهش وابستگی به ذخایر زیرزمینی، اصلاح الگوی مصرف و پرهیز از اسراف، حمایت از تولید ملی، استفاده حداکثری از همة ظرفیت ها، روح خودباوری و خوداتکایی و توجه به اقتصاد دانش بنیان اشاره کرد.
اقتصاد مقاومتی

بر اساس نظر شهید سید محمد باقر صدر(ره)، اسلام دارای مکتب اقتصادی است و نیازی به تقلید از تفکرات انحرافی ندارد. بر این اساس مبنای اقتصاد مقاومتی باید مبتنی بر اقتصاد اسلامی باشد تا بتوان علاوه بر در امان ماندن از بحران های اقتصاد سرمایه داری مانند بحران نظام بانکداری و نرخ بهره، بحران بدهی و اعتبار و بحران های جمعیتی، از ظرفیت های اقتصاد اسلامی نیز بهرة کافی ببرد و تحت تأثیر تغییرات فرهنگی ـ اجتماعی ناشی از اقتصاد سرمایه داری قرار نگیرد؛[1] یعنی اقتصادی که ریشه در جهان بینی توحیدی دارد و مقوله های مادی، معیشت و معنویت را در یک تفسیر و یک الگوی ویژه دنبال می کند. به طور قطع این الگو، الگوی سوسیالیستی و الگوی سرمایه داری نمی باشد.

آنچه که از آیات و روایات استنتاج می شود، این است که اقتصاد در مفهوم اندیشة اسلامی یک مفهوم و یک مقولة توازنی، هم در مقولة مادی و هم در مقولة معیشت است.[2] در تفکر اسلامی هر تلاشی برای ایجاد توازن در معیشت، امری اقتصادی محسوب می شود. این توازن، قلمروهای مختلفی دارد. در مبادلات، هزینه، منافع و درآمد وجود دارد؛ از این رو در تفکر اسلامی اقتصاد برابر است با توازن در زندگی و معیشت. اقتصاد از این حیث، نوعی بی نیازی است؛ یعنی بایستی به کمک توازن نیازها را مرتفع کنیم.

مقاومت به معنای پی گیری، پافشاری و مطالبة یک «حق»، توسط مردمانی است که از نظر قدرت سیاسی در اقلیت قرار دارند. مقاومت اصطلاحی است که در حالت تهاجم از آن استفاده می شود و ایستادگی در برابر دشمن را می طلبد که اقتصاد یک بخش از آن به حساب می آید.[3]

مقاومت، ارزش مقدس و فطری، انسانی و فرا ملی و دینی دارد و در نزد همة ملت ها و اعتقادها یک آرمان مقدس و یک ارزش انسانی است. تمام انسان ها با تفاوت عقیده ها و باورها و ارزش های متفاوت زندگی، انسان مقاوم و ملت مقاوم را می ستایند.

اقتصاد مقاومتی، به نظام اقتصادی ملت یا گروه اجتماعی مقاومی اشاره دارد که در راستای احقاق حقوق خود، یا پی گیری اهداف سیاسی ای که از نظر آن ها بر حق است، مبارزه می کنند. هر چقدر اقتصاد ملت یا گروه اجتماعی مقاوم، آن ها را در راستای تحقق اهداف مقاومت یاری بیشتری رساند، مقاومتی تر است.

اقتصاد مقاومتی که در مقابل اقتصاد وابسته و مصرف کننده قرار می گیرد، منفعل نیست و در مقابل اهداف اقتصادی سلطه، استقامت می کند و سعی در تغییر ساختارهای اقتصادی موجود و بومی سازی آن بنا بر جهان بینی و اهداف خود دارد.
مؤلفه های اقتصاد مقاومتی

با توجه به سخنان امام خامنه ای(مد) در محافل گوناگونی که برگزار شده است، می توان مؤلفه های اقتصاد مقاومتی را تبیین نمود که عبارت است از:
1. مردمی نمودن اقتصاد

اقتصاد زمانی واجد توان پایداری و مقاومت فوق العاده می گردد که محوریت آن توده های مردمی باشند. مقصود از مردمی کردن اقتصاد در گام اول، حساس کردن مردم به اقتصاد و سپس درگیر نمودن آنان به عنوان مصرف کننده ای فعال در اقتصاد است. در گام های بعدی درگیر کردن مردم به عنوان تولیدکننده و توزیع گر فعال و مهم تر از همه دخالت دادن مردم در توسعة کشور و رقم زدن توسعة مشارکتی قرار دارد که بسیار وسیع تر از دخالت دادن صرف سرمایه های مردم در اقتصاد است که از طریق اصل 44 قانون اساسی باید تحقق بیابد و اعم از حضور و مشارکت مردمی در اقتصاد نیز می باشد، اما نباید مردمی کردن اقتصاد را به آن تقلیل داد.[4]

بنابراین می بایست توانمندسازی آحاد مردم در دستور کار قرار گیرد تا زمینه برای حضور مؤثر همة افراد در فعالیت های مولد اقتصادی فراهم شود. هیچ فردی نباید به سبب محرومیت از دسترسی به امکانات تولید، آموزش، مجوزها و... از فعالیت محروم شود. در گام دوم ایجاد نظم های جمعی میان فعالیت اقتصادی هم در حوزة کار و هم در حوزة سرمایه است. وحدت و همکاری میان فعالین می تواند به اشکال گوناگون شبکه سازی، خوشه سازی، زنجیرة تأمین و... در دستور کار قرار گیرد که در نتیجه سطح پایداری اقتصادی در برابر تحریم ها و فشارها ارتقا می یابد.
2. تقویت فرهنگ کار و تولید

از نظر اسلام، کار و تلاش زمانی به تمامیت کمالی خود می رسد که دو عنصر اصلی خوب و خالص بودن در آن تحقق یابد؛ یعنی کار انسانی دارای دو عنصر حسن فاعلی و حسن فعلی باشد. در این صورت است که کار از نظر تکلیفی و وضعی تأثیر خود را در زندگی مادی و معنوی و نیز دنیوی و اخروی به جا خواهد گذاشت. امام صادق(ع) می فرماید: «لاَتکسِلُوا فِی طَلَبِ مَعایشَکم فإِنَّ آبائَنا کانُوا یرکضُون فِیهَا وَ یطلِبُونَها[5]؛ در طلب معیشت و نیازهای زندگی خود تنبلی و کسالت نورزید. همانا پدران ما در این راه می دویدند و آن را طلب می کردند».

کارآفرینی و ارائة ایده های نو در امور اشتغال یکی از این موارد است. اهتمام به کارآفرینی و ارائة ایده های نو و بکر می تواند علاوه بر ایجاد اشتغال برای فرد کارآفرین، موجبات ارتزاق افراد دیگر را فراهم آورد. تلفیق دانش روز و تخصص های مدرن با سرمایة پدران و مادران هرچند که اندک باشد، می تواند کارآیی بسیاری داشته باشد. به عنوان مثال کشت های گلخانه ای که نیاز به تخصص بیشتری دارد، رواج زیادی یافته اند که با سرمایه ای اندک قابلیت اجرا دارند و درآمد بیشتری نسبت به کشت سنتی دارند.

در بحث امور کشاورزی، موارد صرفه جویی اقتصادی بسیاری وجود دارد که با رعایت این موارد، می توان به پویایی در صرفه جویی های اقتصادی و افزایش توان در کشاورزان هم از جنبة مالی و هم از جنبة روانی دست یافت؛ هزینه ای که صرف امور کشاورزی به روش سنتی می شود، با مکانیزه نمودن روش ها نه تنها فرصت ها جبران می شوند؛ بلکه این فرصت ها ذخیره شده و زمینه ای را برای کارهای اقتصادی دیگر فراهم می نماید.
3. کاهش وابستگی به ذخایر زیرزمینی

کاهش وابستگی به نفت یکی دیگر از مؤلفه های اقتصاد مقاومتی است. اگر تلاش بر این باشد که فعالیت های اقتصادی درآمدزای دیگری جایگزین نفت شود، بزرگ ترین حرکت مهم در زمینة اقتصاد انجام شده است. صنایع دانش بنیان می تواند خلأ ناشی از نفت را تا میزان زیادی پر کند.[6]

فرآورده های این شرکت های دانش بنیان علاوه بر تأمین نیازهای داخلی کشور می توانند قابلیت صادرات داشته باشند و بازارهای منطقه ای را به دست بگیرد.

برخی از سیاست هایی که در این خصوص می توان مطرح نمود، عبارتند از: جایگزینی درآمدهای جاری به جای نفت مانند مالیات و درآمدهای ترانزیتی و متکثر نمودن شرکای تجاری از یک شریک عمده به چندین شریک کوچک تر.[7] هم چنین می توان ظرفیت ها و پتانسیل های موجود در حوزة گردشگری را گسترش داد؛ زیرا امکانات و مواهب خدادادی کشور و اقلیم بسیار متنوع و بناهای تاریخی و صنایع دستی گوناگون در اقصی نقاط کشور باعث شده است که بسیاری از گردشگران دنیا در آرزوی سفر به ایران باشند و این می تواند یکی دیگر از مواردی باشد که جایگزین ذخایر زیرزمینی شود.
4. اصلاح الگوی مصرف و پرهیز از اسراف

قرآن کریم دربارة اصلاح الگوی مصرف و بهینه مصرف نمودن می فرماید: ((کلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذا أثْمَرَ وَ آتُوا حَقّهُ یوْمَ حَصادِهِ وَ لاتُسْرِفُوا إِنّهُ لایحِبّ الْمُسْرِفینَ))[8]؛ «و از آن میوه هنگامی که به ثمر می نشیند، بخورید و حق آن را به هنگام درو بپردازید و اسراف نکنید که خداوند اسراف کنندگان را دوست ندارد».

امام علی(ع) نیز در این باره می فرماید: «سَبَبُ الفَقرِ الإسرافُ؛[9]؛ سبب فقر، اسراف است». هم چنین در سخن دیگری فرموده است: «إعطَاءُ المَالِ فِی غَیرِ حَقّهِ تَبذِیرٌ وَ إسرَافٌ[10]؛خرج کردن به ناحق، حیف و میل و اسراف است».

در حقیقت مصرف گرایی عامل تخریب رشد، توسعه و از بین رفتن منابع ملی است. مصرف گرایی از یک نگاه در معنای مصرف نامتعارف است که نیاز فیزیکی فرد را برطرف نمی سازد؛ بلکه نیاز کاذب فرد یا افراد را که گاه به تقلید از دیگران، تبلیغات، شرایط مادی یا تغییرات ساختار جامعة ایجاد شده برطرف می سازد. مصرف گرایی در نگاه عالمان دین نیز در همان معنای لغوی اسراف استعمال شده است و شامل هرگونه بیهوده گرایی، زیاده روی و اتلاف و مانند آن ها می شود.

اصلاح الگوی مصرف که به معنی نهادینه کردن روش صحیح استفاده از منابع کشور است، سبب ارتقای شاخص های زندگی و کاهش هزینه ها شده و زمینه ای برای گسترش عدالت است. شناخت و تحلیل الگوی مصرف ملی، از آن رو مهم است که ما را در جهت گیری و سیاست گذاری های کلان اقتصادی یاری می کند؛ زیرا مصرف، بخش اصلی اقتصاد هر کشوری است. آنچه بر اصلاح الگوی مصرف و دستیابی به فرهنگ بهینة مصرف در کشور دارای اهمیت است، این است که اصلاح الگوی مصرف نیازمند تبیین استرات‍ژی و تعیین خط مشی است که طی آن، این اصل به یک شعار تغییر ماهیت ندهد. در واقع لازمة دستیابی به این مهم در کشور، خیزش و حرکتی عمیق از سوی مسئولان و همة آحاد جامعه می باشد؛ از این رو می بایست همگی این اصل را یک ضرورت دانسته و فعالیت های خود را در راستای رسیدن به این اصل مهم برنامه ریزی نمایند و برای دستیابی به این امر فرهنگ ساز اقدام نمایند. آنچه که رهبر فرزانه انقلاب(مد) بر آن تأکید می ورزند، این است که «همة ما به خصوص مسئولان قوای سه گانه، شخصیت های اجتماعی و آحاد مردم باید در مسیر تحقق این شعار مهم، حیاتی و اساسی، یعنی اصلاح الگوی مصرف در همة زمینه ها، برنامه ریزی و حرکت کنیم تا با استفادة صحیح و مدبرانه از منابع کشور، مصداق برجسته ای از تبدیل احوال ملت به نیکوترین حال ها، ظهور و بروز یابد».[11] این موضوع به عنوان بستری مناسب برای شکوفایی و دستیابی به اقتدار ملی است. بنابراین پرهیز از شعارزدگی و حفظ صیانت اصل موضوع به عنوان مهم ترین عامل در مسیر اصلاح الگوهای مصرفی نیز تبیین و تحقق آن، وظیفة اصلی همة مردم و مسئولان به شمار می رود. امروز هر فردی از اعضای جامعه باید بداند که در فعالیت های خود باید به بهینه مصرف کردن منابع مادی اقدام نماید تا کشور به اهداف تعریف شده در سند چشم انداز بیست ساله برسد و شکوفایی در همة ابعاد ملی تحقق یابد. باید برای جلوگیری از مصرف گرایی و اتلاف منابع و فرصت ها و هزینه ها در تمامی حوزه ها، سند و نقشة راهبردی تهیه و ابلاغ شود؛ یعنی با تهیة این سند، مدیران، مسئولان و فرماندهان سازمان های مختلف می توانند با اجرا و به کارگیری روش ها و شیوه های مدون، خود را در مسیر تحقق این اصل مهم قرار دهند. در حقیقت اصلاح الگوی مصرف در جامعه از کارهایی انجام شدنی است که هر یک از اعضای جامعه با مشارکت و ملزم نمودن خود به درست مصرف کردن از منابع، منافع عظیمی را برای جامعه حاصل می نماید.
5. حمایت از تولید ملی

رهبر معظم انقلاب(مد) در این زمینه می فرماید: «اگر به توفیق الهی و با اراده و عزم راسخِ ملت و با تلاش مسئولان، ما بتوانیم مسئلة تولید داخلی را آن چنان که شایستة آن است، رونق ببخشیم و پیش ببریم، بدون تردید بخش عمده ای از تلاش های دشمن ناکام خواهند ماند. پس بخش مهمی از جهاد اقتصادی، مسئلة تولید ملی است».[12]

با خودکفایی، جامعه می تواند کالاها و خدمات مورد نیاز خود را تولید کند و در کالاهای اساسی به بیگانگان وابسته نباشد. خودکفایی و اقتدار اقتصادی مستلزم توانمندی کمی و کیفی در تولید است؛ زیرا بسنده کردن به تولیدات اندک یا نامطلوب داخلی نمی تواند اقتدار ملی را به ارمغان آورد.[13]

قرآن کریم تلاش برای رهای از وابستگی ها از جمله وابستگی اقتصادی را وظیفة همة مؤمنان می داند و در زمینة به کارگیری تمام توان برای دستیابی به اقتدار کامل، تأکید می کند: ((وَ أعِدّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوّةٍ))[14]؛ «هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آن ها [دشمنان]، آماده سازید».

مفاد این آیه، قدرت یافتن مسلمانان و رسیدن آنان به حدی از شکوه و عظمت است که دشمنان هرگز این جرئت را به خود ندهند که نسبت به جامعه اسلامی تعرض کنند. بدیهی است چنین اقتداری شامل اقتدار در امور سیاسی و اقتصادی و فرهنگی باشد.[15]

حمایت از تولید داخلی و حمایت از سرمایه گذار و کارگر داخلی سبب می شود توسعة پایدار، مقدمه ای برای تبدیل تولیدات داخلی به محصول با کیفیت که در درجة نخست برای مصرف کشور و در درجة بعدی برای یک تولید صادرات محور باشد و زمینه ساز تبدیل ایران به یک قدرت اقتصادی شود. انقلاب اسلامی از ابتدای تشکیل خود، توجه زیادی به موضوع خودکفایی در عرصه های مختلف داشته است و بخشی از اقتدار ایران امروز، مرهون ایستادگی و پافشاری بر آرمان هایی است که هرگونه وابستگی را بر نمی تابد، اما شاید تحقق مسنجم تر آن نیاز به همان فرهنگی باشد که امام خامنه ای(مد) خواستار اشاعة آن در میان مردم برای مصرف کالای داخلی و در میان تولیدکنندگان برای تولید کالای با کیفیت شدند. حال اگر تلاش و سرمایة کشور روی موضوع تولید ملی و حمایت از کار و سرمایة ایرانی متمرکز شود، تقویت نظام اقتصادی کشور شکست سنگینی را برای تحریم های غرب رقم خواهد زد و کشورهایی که خود درگیر بحران اقتصادی هستند، ثمرة تلاش نظامی دینی برای تأکید بر مستقل بودن را خواهند دید و از طرفی مردم ثمرة اقتصادی پویا را در زندگی خود احساس خواهند کرد.[16]
6. استفادة حداکثری از همة ظرفیت ها

رهبر معظم انقلاب(مد) در این زمینه فرموده است: «از زمان باید حداکثر استفاده بشود. طرح هایی که سال های متمادی به طول می انجامید، امروز خوشبختانه با فاصله کمتری انسان می بیند که فلان کارخانه در ظرف دو سال، در ظرف هجده ماه به بهره برداری رسید. باید این را در کشور تقویت کرد. حرکت براساس برنامه، یکی از کارهای اساسی است».[17]

حداکثر استفاده از ظرفیت های مردمی و دولتی یکی دیگر از ارکان اقتصاد مقاومتی است. حرکت ها باید براساس برنامه صورت گیرد و ظرفیت ها و منابع کشور را به طور دقیق بررسی و برآورد شود. ظرفیت های بسیاری وجود دارد که ناشناخته هستند که باید به این ظرفیت ها توجه شود.[18]

استفادة صحیح از ظرفیت زمان، یعنی اینکه افرادی که وقت های آزاد بسیاری دارند، مشغول به حرفه ای در این زمان ها شوند؛ به عنوان مثال بانوان خانه داری که با هنر گلدوزی، بافتنی و... آشنا هستند، از وقت خود بهرة کافی را ببرند. استفاده از ظرفیت مکان از جملة این ظرفیت هاست که مثال های بسیاری برای آن می توان بیان نمود: استفاده از زیرزمین های خانه ها و اتاق نمناک جهت پرورش قارچ، پشت بام خانه ها، گوشة حیاط جهت کاشتن سبزیجات، استفاده از انشعاب رودخانه ها و برکه ها جهت پرورش ماهی، هم چنین پرورش طیور به جهت استفاده از تخم و گوشت آن ها.
7. روح خودباوری و خوداتکایی

روح خودباوری و خوداتکایی سبب می شود انسان هر آنچه نیاز اقتصادی است، برآورده سازد و با آبادانی و تولید و تصرف در جهان مادی، آن را برای آسایش جامعه مورد بهره برداری قرار دهد. این گونه است که آستانة تحمل جامعه نسبت به فشارهای سلطه گران مستکبر افزایش می یابد و امکان تسلط به آنان را نمی دهد.[19]

یکی از پایه های شکل گیری کاری اقتصادی، داشتن روحیة خودباوری است. انسانی که خود را باور کند و به خود اعتماد کند، نه تنها نیازهای اقتصادی در آن زمینه را برطرف می کند؛ بلکه می تواند موجب خلق شگفتی های جدید اقتصادی شود. صحیح است که روح خودباوری، عامل حرکت دهندة قوی و رو به جلویی است که جرقة اقتصادی در ذهن افراد می زند، اما این تحرک و پویایی باید همواره در ادامة راه وجود داشته باشد که این ادامه دهنده، همان روح خوداتکایی است. هیچ گاه نباید از پا نشست؛ زیرا خلق کارهای بزرگ اقتصادی، روح بزرگ خوداتکایی را می طلبد.
8. توجه به اقتصاد دانش بنیان.

مؤثرترین مؤلفه اقتصاد مقاومتی، اقتصاد دانش بنیان است. اقتصاد دانش بنیان، اقتصادی است که براساس تولید، توزیع و کاربرد دانش و اطلاعات شکل گرفته است و سرمایه گذاری در دانش و صنایع دانش پایه مورد توجه خاص قرار می گیرند.[20] علم و فناوری های خاص و انحصاری می تواند منبع بسیار بزرگی برای درآمدهای بالا و تجارت های پر سود باشد. ظرفیت های دانشی و فنی می تواند نیازهای وارداتی کشور را به حداقل برساند و دشمنی که به تحریم ها چشم دوخته، ناکام بگذارد.[21]

نقش علم و دانش در اقتصاد به دلیل ایجاد تخصص و بهبود بهره وری عوامل تولید، از گذشته مورد توجه قرار گرفته و جایگاه فن آوری و دانش به عنوان عوامل درون زا در رشد اقتصادی مورد تأکید قرار گرفته است. با توجه به اینکه در اقتصاد دانش بنیان، تولید، توزیع و کاربرد دانش و اطلاعات عامل و محرک اصلی رشد اقتصادی، تولید ثروت و اشتغال در تمامی فعالیت های اقتصادی است، فرایندهای خلق و ایجاد دانش، فراگیری و اکتساب آن، پخش و اشاعه و کاربرد عملی آن باید به دقت برنامه ریزی شود تا بازخورد بین فرایندهای مذکور، پیشرفت اقتصاد دانش بنیان را تضمین کند. وجود محیط مناسب اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و قانونی برای سرمایه گذاری، تولید و تجارت، آموزش و تعلیم و تربیت یا سرمایه گذاری در سرمایة انسانی، سیاست های حمایتی دولت و فن آوری اطلاعات و ارتباطات از جمله پیش نیازهای اقتصاد دانش بنیان است. برای دستیابی به اقتصاد دانش بنیان بایستی شرایط لازم برای ابداع و نوآوری فراهم شود تا توانایی تبدیل ایده ها به محصولات از طریق سرمایه گذاری به تولید محصولات جدید منجر شود.[22]

بنابراین بر مبنای دستاوردهای این پژوهش، می توان خلاصه ای از ساز و کارها و مؤلفه های تأمین مقاومت اقتصادی را به شرح زیر بیان نمود:

ـ اقتصاد زمانی واجد مقاومت فوق العاده می گردد که علاوه بر شرکت سرمایه های مردم در اقتصاد، خود مردم نیز به عنوان تولیدکننده و مصرف کننده و توزیع گر، فعالانه به ایفای نقش بپردازند.

ـ کار و تلاش اگر از دو عنصر حسن فاعلی و حسن فعلی برخوردار باشند، می توانند موجب کاهش هزینه های زائد و تولید بیشتر و رشد اقتصادی گردند.

ـ با اتخاذ سیاست هایی می توان وابستگی اقتصاد جامعه به ذخایر زیرزمینی را کاهش و آن را با فعالیت های اقتصادی جایگزین نمود.

ـ اصلاح الگوی مصرف و پرهیز از مصرف گرایی موجب کاهش هزینه ها، دستیابی به سیاست گذاری های صحیح اقتصادی و در نهایت فراهم کنندة بستری مناسب جهت دست یابی به اقتدار ملی می باشد.

ـ خودکفایی و اقتدار ملی مستلزم تولید کمی و کیفی و حمایت از تولیدات داخلی و سرمایه گذاران داخلی می باشد که این به نوبه خود، رهایی از وابستگی اقتصادی بیگانگان و در نتیجه خودکفایی را به ارمغان می آورد.

ـ برای رسیدن به رشد و شکوفایی اقتصادی باید از تمام ظرفیت ها، به خصوص زمان و مکان استفادة حداکثری نمود.

ـ مؤثرترین مؤلفة اقتصاد مقاومتی، اقتصاد دانش بنیان است که در آن تولید، توزیع و کاربرد دانش و اطلاعات، عامل و محرک رشد اقتصادی و اشتغال در تمامی فعالیت های اقتصادی است.

[1]. چرا اقتصاد مقاومتی یک ضرورت است، جلیلی کامجو، مجلة شجرة طیبة صالحین، ش 1، ص 24.

[2]. همان.

[3]. از سیر تا پیاز اقتصاد مقاومتی، گفتگو: ابراهیم رزاقی، همان، ص 36.

[4]. مردمی کردن اقتصاد به چه معناست، شهبازی، همان، ص 33.

[5]. من لایحضره الفقیه، صدوق، ج 3، ح 3576.

[6]. سخنان مقام معظم رهبری(مد) در دیدار با کارگزاران، 3/5/1391.

[7]. عسکری، پنج اصل اقتصاد مقاومتی، 1391، سایت http://menc.ir.

[8]. انعام (6) : 141.

[9]. غررالحکم، ح 5529.

[10]. نهج البلاغه، خطبه 126.

[11]. پیام نوروزی مقام معظم رهبری(مد)، 1388.

[12]. سخنان مقام معظم رهبری(مد)، 1/1/1391.

[13]. تولید کار و سرمایة ایرانی از نظر آموزه‌های دینی، سید صادق سید نژاد و سید رضی سید نژاد، ص 85.

[14]. انفال (8) : 60.

[15]. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 7، ص 222.

[16]. سایت خبری املش نیوز، عنوان: حمایت از تولید ملی لازمة قدرت اقتصادی، محمدحسین آزادبخت، فروردین 91.

[17]. بیانات مقام معظم رهبری(مد) در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، 3/5/1391.

[18]. مجلة‌ شجرة طیبة صالحین، گفتگو با سردار نقدی، ش 1، ص 30.

[19]. بیانات مقام معظم رهبری(مد) در دیدار با کارآفرینان، 16/6/1389.

[20]. اقتصاد دانش بنیان،‌ الزامات، نماگرها، موقعیت ایران، چالش‌ها و راهکارها، عباس معمار نژاد، مجله اقتصاد و تجارت نوین، ص 85.

[21]. مجلة شجرة طیبة صالحین، همان.

[22]. اقتصاد دانش‌بنیان، الزامات، نماگرها، موقعیت ایران، چالش‌ها و راه‌کارها، همان.

دسته : اقتصادی ,
برچست ها :

حقوق بشر؛ چرا و چگونه؟


تاریخ انتشار پست : 1396/2/9 بازدید : 28

اصطلاح « حقوق بشر »، (human riqhts) ،نسبتا جدید است و فقط پس از جنگ جهانی دوم وتاسیس سازمان ملل متحد در سال 1945 وارد محاورات روزمره شده است. این عبارت جایگزین اصطلاح «حقوق طبیعی » (11) و «حقوق انسان » (12) گردیده که قدمتی بیشتر دارند. (13)
منظور از حقوق بشر چیست؟ مشکلی که در تعریف حقوق بشر وجود دارد ناشی از مفهوم و ماهیت «حقوق » است که مناقشات فراوانی در میان فلاسفه حقوق برانگیخته است. بطور کلی در مورد ماهیت حقوق دو نظریه وجود دارد: نظریه ای که بر اراده یا انتخاب تاکید می ورزد و نظریه ای که بر نفع یا مصلحت تکیه می کند. در نظریه اول که مدافع اصلی معاصر آن «هارت » می باشد، فرد دانسته شده است. (15) مطابق این نظریه حق عبارت است از قدرتی که قانون به افراد داده است تا کاری را انجام داده یا آن را ترک کنند. بنابراین فرد می تواند حق مورد نظر را اسقاط کند یا آن را اجرا نماید. براین نظریه انتقاداتی وارد است از جمله این که بعضی از حقوق فردی مثل حیات قابل اسقاط یا واگذاری نیست. آیا فرد می تواند حق زندگی کردن را از خود سلب کند و یا اختیار زندگی خود را به دست دیگران بسپارد؟ آیا تکلیف به رعایت حق حیات دیگران با رضایت دارنده حق، ساقط می شود؟ کسی نمی تواند دیگری را حتی با رضایت او، به قتل برساند یا مورد شکنجه قرار دهد. از سوی دیگر در این نظریه میان حق تمتع و حق استیفاء تفکیکی دیده نمی شود. برخی از حقوق چنان است که دارنده آن قدرت استیفاء ندارد مثل کودکان، که مطالبه حقوق آنان، تکلیفی است به عهده ولی یا سرپرست آنان و خود کودکان فاقد اهلیت استیفاء هستند. و باز امروز سخن از حقوق حیوانات، درختان، سواحل دریا و غیره می رود که در مسائل مربوط به حیات وحش، اکولژی و محیط زیست رواج یافته است. حیوانات، دریاها، کوهها و جنگلها چه قدرت و اراده ای می توانند داشته باشند؟ در زمینه حقوق بشر هم امروزه از دسته ای از حقوق موسوم به «نسل چهارم » و حقوق نسلهای آینده سخن می رود که با این نظر قابل توجیه نیست.
در نظریه دوم که ابتدا در آثار «بنتام » (16) بیان شده و امروزه دانشمندانی چون «لیونز» (17) ،«مک کورمیک » (18) ، «راز» (19) ، «کمپبل » (20) و دیگران از آن حمایت می کنند، هدف حقوق نه حمایت از قدرت و اراده فرد، بلکه حفظ برخی منافع و مصالح متعلق به او تلقی می شود. به عبارتی، حقوق منافعی است که قواعد تنظیم کننده روابط، برای اشخاص تضمین کرده است. مثلا «الف » زمانی دارای حق است که از اجرای یک تکلیف ملازم با آن، منتفع می گردد و یا «الف » زمانی می تواند حقی داشته باشد که حمایت یا پیشبرد نفع متعلق به او مورد شناسایی قرار گیرد و در مقابل، تعهدات و تکالیفی برای سایرین وضع گردد. (21) این نظریه فاقد برخی انتقادات مربوط به نظریه اول است ولی اشکالی که در آن به نظر می رسد این است که منافع ناشی از حق است و نه عین آن.
به عبارت دیگر، منافع متعلق به افراد فرع بر حقوقی است که برای آنان در نظر گرفته شده است. ابتدا باید حقوقی برای افراد منظور گردد و آنگاه منافع ناشی از آن مورد تضمین و شناسایی واقع شود. البته در مورد حقوق منتسب به حیوانات و مظاهر طبیعت باز این پرسش وجود دارد که دارندگان چنین حقی، چه منافعی می توانند داشته باشند.
بعد از بیان این دو نظریه کلی در مورد ماهیت حقوق، به چند نمونه از تعاریفی که در آثار حقوقدانان ایرانی به چشم می خورد اشاره می کنیم:
«حقوق جمع حق است و آن اختیاری است که قانون برای فرد شناخته که بتواند عملی را انجام و یا آن را ترک نماید.» (22)
«برای تنظیم روابط مردم و حفظ نظم در اجتماع، حقوق موضوعه، برای هر فرد امتیازاتی در برابر دیگران می شناسد و توانائی خاصی به او اعطا می کند که حق می نامند و جمع آن حقوق است و حقوق فردی نیز گفته می شود.» (23)
حق عبارت است از: « قدرتی که از طرف قانون به شخص داده شده » (24) است.
همانطور که ملاحظه می شود این تعاریف کم و بیش متاثر از نظریه اول می باشد.
در این جا برای مزید فایده یکی از تحلیلهای معروف در مورد ماهیت حقوق را که در اوائل قرن بیستم بیان شده (25) و بسیار مورد استناد و نقد واقع شده و می توان گفت نقطه شروع تحلیلهای بعدی بوده، به اختصار بیان می کنیم.
این تحلیل به بررسی جملاتی می پردازد که در آن مفهوم حقوق بکار رفته است.
جمله «الف حق دارد کاری انجام دهد »، ممکن است برای بیان اندیشه های متفاوتی بکار رود. باید مفهوم حقوق را با توجه به «ملازمات » (26) و «اضداد» (27) آن تعریف کرد. جمله بالا ممکن است به این معنا باشد که «ب » دارای تکلیفی است به این که بگذارد «الف » کاری را انجام دهد، به نحوی که «الف » ادعایی علیه «ب » خواهد داشت که تکلیف مزبور را نقض نکند. در این مورد حق «الف » ، ملازم با تکلیف «ب » است. همچنین جمله فوق می تواند به این معنا باشد که «الف » در انجام یا احتراز از انجام چیزی آزاد است. در این جا، حق نسبت به دارنده آن مورد توجه قرار می گیرد و کاری به این که «ب » چه باید بکند نداریم. این منظور از حق را «امتیاز» (28) نامیده اند و البته برخی ترجیح داده اند آن را «آزادی » بنامند.
و باز «حق » گاه به معنای «قدرت » (29) بکار می رود. مثلا مالک مال می تواند آن را بفروشد; حق ضبط و توقیف رهن، قدرت انجام آن است; «الف » زمانی قدرت دارد که با انجام یا عدم انجام کار خاصی، توانائی ایجاد تغییر در یک رابطه حقوقی خاص را داشته باشد. البته این قدرت و اختیار معمولا به نفع حقوق به معانی اول و دوم (ادعا و امتیاز) پیدا می شود.
و بالاخره «حق » گاه برای بیان و توصیف فقدان قدرت و اختیار در غیر دارنده حق بکار می رود که آن را «مصونیت » (30) می نامند. یعنی «ب » فاقد قدرت ایجاد تغییر در روابط حقوقی «الف » است و «الف » از این لحاظ دارای مصونیت است.
ذکر این تحلیل صرفا برای نشان دادن گونه ای از مناقشات مربوط به تعریف حقوق است و طبیعی است که پرداختن به انتقادات وارد بر آن از گنجایش این مقاله بیرون است.
در بحث از حقوق بشر، اولین نکته ای که باید تذکر داد این است که افراد در جوامع مختلفی که زندگی می کنند تابع صلاحیت نظامهای حقوقی گوناگونی هستند که بر روابط اجتماعی آنان حکومت کرده و حقوق و تکالیف آنان را معین می نماید. به عبارت دیگر افراد انسانی از حقوق متنوعی در زمینه های گوناگون برخوردارند: از حقوق شخصی گرفته تا حقوق خانوادگی، حقوق مدنی و غیره. کدام دسته از این حقوق به مرتبه و منزلت حقوق بشر ارتقاء می یابد؟ آیا همه این حقوق جزء حقوق بشر قلمداد می شود؟ قطعا چنین نیست، زیرا بطور مثال حق فسخ بیع که به عللی به طرفهای عقد داده شده، جزء حقوق بشر محسوب نمی شود. بنابراین ملاک و معیار این که یک حق در زمره حقوق بشر جای بگیرد، کدام است؟
پاسخ ساده ای که به این سؤال می توان داد این است که حقوق بشر آن دسته از حقوقی است که انسان به دلیل انسان بودن و فارغ از اوضاع و احوال متغیر اجتماعی یا میزان قابلیت و صلاحیت فردی او، از آن برخوردار است. در این پاسخ فرض بر این نهاده شده که یک سلسله هنجارها، اصول و حقوقی وجود دارد که جنبه جهان شمول دارد و برای تمام افراد انسانی در جوامع مختلف قابل اعمال است چرا که همه افراد به جهت انسان بودن دارای حقوقی هستند که هیچ جامعه یا دولتی نمی تواند آنها را انکار کند. به همین دلیل در تعریف حقوق بشر گفته اند: «حقوق بشر به معنای امتیازاتی کلی است که هر فرد انسانی طبعا دارای آن است.» (31)
این تعریف مشکلی را حل نمی کند بلکه بر دامنه ابهامات می افزاید. مثلا: کدام حقوق، ذاتی انسان است و چه کسی آنها را مشخص می کند؟ از این گذشته آیا می توان انسان را بصورتی انتزاعی و مستقل از جامعه ای که به آن تعلق دارد و اوضاع و احوال اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی زیستگاه وی، دارای حقوق دانست؟
برخی از محققان، حقوق بشر را حقوقی می دانند که دارای «اهمیت » است; حقوقی که «اخلاقی » است و حقوقی که «جهان شمول » است. مثلا هنگامی که می گوئیم، حقی از چنان اهمیتی برخوردار است که جزء حقوق بشر باشد، منظور ما از اهمیت چیست؟ آیا ارزش ذاتی آن حق است؟ ارزش و اهمیت ابزاری آن؟ ارزش آن در مجموعه و نمائی از حقوق؟ اهمیت آن حق از این جهت که ملاحظات دیگر نمی تواند آنها را تحت الشعاع قرار دهد؟ یا اهمیت آن به عنوان تکیه گاه ساختاری در نظام حیات سعادتمند است؟
اوصاف «اخلاقی » و «جهان شمول » هم کلماتی پیچیده تراند. چه چیزی باعث می شود تا حقوق خاصی، جهان شمول، اخلاقی و مهم در آید و چه کسی در این خصوص تصمیم می گیرد؟ (32)
اما هیچ کدام از این ابهامها باعث نمی شود در وجود یک سلسله حقوق که برای هر انسانی لازم و ضروری است تردید کرد. آنچه مسلم است این که زندگی فرد انسانی در عصر پیچیده امروز، بدون برخورداری از این حقوق میسر نمی باشد. واقعیت این است که پاسخ بسیاری از این سؤالات و ابهامها بستگی به مبانی فلسفی توجیه کننده وجود حقوق بشر دارد. 2- خاستگاههای حقوق بشر الف - دین
قبلا گفتیم که اصطلاح «حقوق بشر»، نسبتا جدید است. بنابراین، بطور قطع می توان گفت که چنین عبارتی در ادیان سنتی و شناخته شده وجود ندارد. با این وجود، الهیات مبنایی برای نظریه حقوق بشر ارائه می دهد که از قانونی برتر از قانون دولت نشات می گیرد و سرچشمه آن خداوند متعال است.
در توضیح مبنا بودن دین برای نظریه حقوق بشر می توان گفت در همه ادیان، انسان موجودی ارزشمند، باکرامت و به عبارتی مقدس نگریسته شده است. در عهد عتیق آمده است که آدم در «صورت الهی » آفریده شده است و این یعنی موجودات انسانی مهری الهی بر پیشانی دارند که ارزش والائی به آنها می بخشد.
قرآن هم در این زمینه می گوید: « و به راستی که ما به فرزندان آدم، کرامت بخشیدیم.» (33) در بهاگاوارگیتا هم آمده است: « هر آن که پروردگار خویش را در اندرون هر مخلوقی می بیند که بدون مرگ و زوال در میان دنیای فانی زندگی می کند: هموست که به حقیقت می بیند....» (34)
از دیدگاه ادیان همه انسانها در این که آفریده خداوند هستند شریکند و به عبارتی خلقت الهی به وجود بشریتی مشترک می انجامد. اشتراک در خلقت و آفرینش، به جهانی بودن برخی حقوق که از منبعی ملکوتی سرچشمه می گیرد منتهی می شود. این حقوق نمی تواند با قدرتی زوال پذیر و اقتداری دنیوی، از انسان سلب شود. این مفهوم در سنت یهودی، مسیحی و نیز در اسلام و سایر ادیانی که مبنای الهی دارند یافت می شود. (35)
در مورد مبنای دینی نظریه حقوق بشر با واقعیتهایی روبه رو هستیم:
1 - مردم جهان از لحاظ عقاید دینی یکپارچه نیستند و دین واحدی بر آنان حکومت نمی کند، از این گذشته همه مردم جهان، در زمره معتقدان ادیان نیستند. بنابراین نظریه دینی حقوق بشر در بهترین حالت آن که عصاره تمام ادیان روی زمین باشد، از جهان شمولی کامل برخوردار نخواهد بود.
2 - هر دینی مشتمل است بر متونی مقدس که تفسیر و توضیح آنها موجب به روز اختلاف نظرهایی میان پیروان آنها می شود. بنابراین دستیابی به تفسیری همگانی کار آسانی نیست. البته می توان ادعا نمود که در اصول اساسی حقوق انسانی، اشتراک نظر حاصل است ولی این اصول اساسی در ارائه مجموعه ای کامل و نظام وار از حقوق بشر که روز به روز بر گستردگی و پیچیدگی آن افزوده می شود، راهگشایی چندانی ندارد. از این هم که بگذریم، در مورد بعضی از همین اصول اساسی هم تردیدهایی از نظر اجرا و رویه معتقدان به ادیان وجود دارد. بطور مثال اصل برابری که نتیجه ضروری و اولیه خلقت مشترک انسان توسط خداوند است -که پایه اساسی ادیان الهی را تشکیل می دهد- با تمایزاتی که در جوامع دینی میان مؤمنان و کافران، زنان و مردان، برقرار بوده و هست و محدودیتهائی که در مورد بردگان به اجراء در می آمده است، تضعیف می گردد.
در پایان این بخش یادآوری این مطلب حائز اهمیت است که اگر بتوان با کوشش معتقدان به ادیان زنده امروز، اصول و حقوقی مشترک، به عنوان مبانی دینی حقوق بشر عرضه داشت، این دسته از حقوق از جاذبه فراوانی برخوردار خواهد شد و صبغه دینی و الهی خواهد یافت و انسانهای معتقد به ادیان، با تکلیفی درونی و دینی که ضمانت اجرائی بسیار مهمی است، در رعایت و توسعه آن خواهند کوشید
پی نوشت ها:
11) Natural Rights
12) Rights of man
13)
14) Self - expression
15)
16) Bentham
17)
18)
19) Raz
20) Campbell
21) Freeman,op. cit., pp.389-90
22) امامی، سیدحسن، حقوق مدنی،اسلامیه، چ ششم، ج 4،ص 2 .
23) کاتوزیان ،ناصر، حقوق مدنی، دانشکده علوم اداری، چ سوم، 1347، ج 1،ص 5.
24) جعفری لنگرودی، محمد جعفر، ترمینولژی حقوق، گنج دانش، چ چهارم، 1368، ص 216.
25)
26) correlatives
27) Opposites
28) Priviledge
29) Power
30) Immunity
31) فلسفی، هدایت الله، تدوین و اعتلای حقوق بشر در جامعه بین المللی، مجله تحقیقات حقوقی، دانشگاه شهید بهشتی، شماره 17-16، ص 95.
32)
33) قرآن کریم، سوره اسراء، آیه 70 .
34) Shestack, op. cit. ,p.205
35) Ibid

دسته : اجتماعی ,
برچست ها :

نابودی سرطان با این گیاه دارویی!


تاریخ انتشار پست : 1396/2/5 بازدید : 83



یک گیاه دارویی قدرتمند آسیایی با ویژگی ارتقا سلامت وجود دارد، که در خانواده مشابه با گل مروارید و آفتابگردان قرار دارد، اما استعداد پنهان این گیاه در هیچ یک از بستگانش دیده نمی شود.
این گیاه دارویی سرطان را نابود می‌کند!

این گیاه می تواند سلول های سرطانی را تنها در ۱۶ ساعت از بین ببرد.

به گزارش گروه سلامت عصر ایران به نقل از “ایزی هلث اپشنز”، چینی ها دیر زمانی است که از این گیاه دارویی برای کاهش تب، بهبود سلامت گوارش و دفع انگل ها استفاده می کنند. در حقیقت، به واسطه توانایی بالا در خلاص شدن از شر انگل مالاریا، از این گیاه در سراسر جهان به عنوان درمانی برای بیماری مالاریا استفاده می شود.

اما تاثیرگذارترین توانایی آن تا به امروز نابودی سلول های سرطانی بوده است. و این در شرایطی است که شواهد علمی از قدرت ضد سرطانی شگفت انگیز آن پشتیبانی می کنند.

مطالعات نشان داده اند که هیچ یک از سلول های سرطان پستان، سرطان خون، سرطان کیسه صفرا، سرطان ریه، سرطان مثانه، سرطان مغز، و سرطان پروستات توانایی مقابله با این گیاه دارویی که به نام افسنطین شیرین (Sweet Wormwood) شناخته می شود را ندارند.

افسنطین شیرین حاوی ترکیبی به نام آرتمیسینین است که دلیل ناتوانی بقای سلول های سرطانی در حضور این گیاه محسوب می شود. آرتمیسینین هر چیزی را از انگل تا باکتری، قارچ و سلول سرطانی می کشد، در شرایطی که کاری با سلول های سالم ندارد.

برای کشتن سلول های سرطانی با کمک آرتمیسینین یک ترفند نیز وجود دارد. آرتمیسینین می تواند سلول های سرطانی را به تنهایی نابود کند (نتایج یک مطالعه نابودی ۲۸ درصد از سلول های سرطان پستان را نشان داد)، اما قدرت واقعی آن در مقابله با سرطان زمانی آزاد می شود که با آهن ترکیب شود.

آهن میل آرتمیسینین را برای جستجو و نابودی سلول های سرطانی فعال می کند. به همین دلیل است که استفاده از افسنطین شیرین برای درمان مالاریا مفید است. انگل مالاریا دارای آهن است. و سلول های سرطانی نیز به طور معمول سرشار از آهن هستند.

آنها برای تکثیر به آهن نیاز دارند و آن را از سلول های دیگر سرقت می کنند، از این رو می توانند روند تکثیر خود را با آهنگی سریع ادامه دهند.

مطالعه ای که در سال ۲۰۱۲ در نشریه Anticancer Drugs منتشر شد، نشان داد که ترکیب آهن و آرتمیسینین برای درمان سلول های سرطان پستان سرعتی خیره کننده مرگ آنها را به همراه داشت – ۹۸ درصد تنها در ۱۶ ساعت.این چشمگیرترین نمونه از توانایی آرتمیسینین در نابودی سلول های سرطانی است، اما تنها مثال موجود محسوب نمی شود.

مطالعه ای که در سال ۲۰۱۶ در نشریه Nutrition Research and Practice منتشر شد، نشان داد که آرتمیسینین توانایی نابودی سلول های سرطانی گلیوبلاستوم مغزی را نیز دارد. اما بار دیگر کارایی و تاثیرگذاری آن در ترکیب با آهن به بیشترین میزان ممکن می رسید.

مطالعات دیگر که طی سال جاری میلادی منتشر شده اند نیز نشان می دهند که آرتمیسینین توانایی نابودی سلول های سرطانی سر و گردن، مثانه، خون، ریه، پروستات، روده بزرگ و استخوان را دارد.

نیازی به گفتن نیست که پژوهشگران ممکن است یک داروی قدرتمند جدید برای مبارزه با سرطان در اختیار داشته باشند. اما چه کسی می داند چقدر طول خواهد کشید تا این دارو وارد بازار شود. و این که چه زمانی این کار را انجام خواهند و دارویی را از ترکیب آرتمیسینین مصنوعی با آهن مصنوعی تولید خواهند کرد.

اما اگر در پی یک روش درمانی طبیعی هستید، نیازی نیست صبر کنید. افسنطین شیرین به شکل طبیعی خود در دسترس است.

تمامی حقوق برای نویسنده محفوظ میباشد